.. . سوگند نامه معلم .

هدایت به بالا

کد هدایت به بالا

.

( بــــهـــــا ر مـــــعــــر فــت )

معرفت درگرانيست به هرکس ندهندش** پرطاووس قشنگ است به کرکس ندهندش

 

وقتی  هلن کلر می آموزد من به عنوان یک معلم سوگند یاد می کنم ...

من به عنوان یک معلم سوگند یاد می کنم وبا خود عهد می بندم به هیچ خرافه ا ی  احترام نگذارم وهر لحظه وهر آن باورهای غلطم را مرور نمایم تا مبادا در مسیر معلمی باورهای غلط وخرافه هارا به شاگردانم بیاموزم

من باور دارم که یکی از با ارزش ترین کشف های بشر تاکنون این بوده است :که آدمی با دگرکون نمودن طرزنگرشش وطرزفکرش می تواند زندگی اش را تغییر دهد  پس در راه تغییر نگرش شاگردانم به سوی تعالی وکمل انسانی گام برخواهم داشت

من باور دارم یک معلم از دید جامعه وشا گردانش هرگز بازنشسته نخواهد شد پس تا واپسین لحظات حیات به اصول معلمی پایبند خواهم ماند

من باور دارم قبل ازمن وهمه معلمان برروی این کره خاکی  معلم بزرگی چون سالیوان (معلم هلن کلر) راه یادگیری را برای کودکی کر –کور ولال هموار نموده لذا امروز شایسته نیست من به هیچ دانش آموزی برچسپ ناتواندر یادگیری  بزنم وبگویم او نمی تواند بیاموزد  زیرا همه کس علی الرغم داشتن محدودیت ها می توانند بیاموزند

من به هیچ خرافه ی احترام نخواهم گذاشت وتلاش خواهم کرد حقیقت را کشف نمایم

من باور دارم بزرگ ترین سرمایه ی هرکشوری وجهان در حال وآینده کودکان هستند وآنها می توانند آنچه را دیگران آموخته اند بیاموزند وآنچه را که تاکنون دیگران نیاموخته اند می توانند بیاموزند

من باور دارم کودکان امروز به اندیشه ورزی بیش از انتقال اندیشه ها نیاز دارند پس من آنها را برای حل مشکلات ومسائل پیچیده زندگی آماده خواهم نمود

من باور دارم یک معلم به همه شاگردانش تعلق دارد  یک عمر اثر می گذارد واو هرگز نمی داند دامنه نفوذش کجا متوقف می شود

 وقتی هلن کلر می آموزد من به عنوان یک معلم سوگند یاد می کنم که طرحی بریزم که همه شاگردانم ازهمه جا وهمه کس بیاموزند

من به عنوان یک معلم کودکانم را متعلق به جهان می دانم پس هرگز به آنها آسیب نخواهم رساند

من سوگند یادمی کنم.......

 

منبع :

1-داستان زندگی من –هلن کلر –ترجمه 1368 فاطمه چادر باف

زیرنویس:

Keller

.helen.Adams    کلر،هلن در بیست وهفتم ژوئن سال1880در تاسکامبیا ،شهرکوچکی در آلابامای شمالی متولد شد  خودش در کتاب زندگانی من می نویسد :  نوزده ماه بیشتر نداشتم که در ماه فوریه بیماریی به سراغم آمدبیماریی که چشم ها وگوش های مرا بست ومرا در قصر بی خبری وناآگاهی کودکی نوزاد غوطه ور ساخت

آنها بیماری را تورم حاد مغز نامیدند دکتر امیدی به زنده ماندن من نداشت بتدریج با سکوت وتاریکی که مرا احاطه کرده بود خوکردم وفراموش کردم زمانی همه چیز متفاوت بود، تا وقتی که او آمد :آموزگارم ، کسی که روح مرا رهایی بخشید

مهمترین روزی را که در تمام طول زندگی ام بخاطر دارم ،روز ورود آموزگارم (( آن مانسفیلد سالیوان ))است

هر آموزگاری قادر است کودک را درکلاس نگاه دارد اما وادار نمودن او به یادگیری کار هرکسی نیست

آموزگارم به قدری به من نزدیک است که به سختی خود را جدا از او می بینم  احساس می کنم وجود ش از وجود من جدا شدنی نیست وگام های زندگی من در پی قدم های اوست

 

.حدیث موضوعی ... برجمال محمد صلوات

[ جمعه 2 خرداد 1393برچسب:معلم, سوگند نامه معلم , هلن کلر,,

] [ 15:59 ] [ ح کيومرثي ]

[ ]

.

صفحه قبل 1 صفحه بعد

.
مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه
..کد صفحه بندی لوکس بلاگ.txt - 650 B . اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی كُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً *************** بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم اِلـهی عَظُمَ الْبَلاءُ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ، وَانْکَشَفَ الْغِطاءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ، وَضاقَتِ الاَْرْضُ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ، واَنْتَ الْمُسْتَعانُ، وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی، وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ والرَّخاءِ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ، یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ، وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ، یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل، یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرینَ .